محرم چگينى 34 ساله از قربانيان روز 25خرداد است. او در روز تجمع سكوت 25 خرداد مقابل پايگاه بسيج مقداد درخيابان آزادى با شليك گلوله از پاى درآمد ، در بى خبرى دفن شد و حالا بعداز هفت ماه ، برادر محرم از اتفاقى كه بر سر برادرش آمده حرف مى زند.
علی چگيني، برادر که هنوز نتوانسته غم ازدست دادن محرم را فراموش کند در خانه پدری آمده و در کنار مادر ميانسالشگاه ماجرای کشته شدن برادرش را می گويد و گاه با سکوتی دنباله دار میفهماند که در ما ه های پس از نتخابات بيش از هر کسی بر او و خاواده اش سختگذشته است.
خانه پدرى شهيد محرم چگينى در يكى ازمحلات جنوبى تهران واقع شده است. على چگينى كه هنوز در غم از دست دادنبرادرش غمگين است از حادثه تير خوردن محرم و چگونگى پيدا كردن جسد او مىگويد:”شب 25 خرداد همسر محرم با من تماس گرفت كه يك تماس تلفنى ازبيمارستان رسول اكرم داشته و گفته شده به پاى محرم تير خورده است. ما همخيلى زود به آنجا رفتيم اما خبرى از او در آنجا نبود. تنها گفته شد كه درآن روز در بيمارستان رسول اكرم هشت نفر كشته شدند. تمام بيمارستان هاىتهران را تا پنج- شش بار سر زديم اما جستجو هاى ما به نتيجه اى نرسيد.”
هفت روز بعد از مرگ محرم چگينى از پزشكقانونى شهريار با برادرش تماس گرفته شد تا براى شناسايى جسد به آنجامراجعه كنند:” چندين بار به كهريزك مراجعه كردم و در آخر به ما گفته شد كهجسد برادرم را در فاز چهار انديشه كنار خيابان پيدا كرده اند. فيلم پيداكردن جسد محرم را در پزشکی قانونی به ما نشان دادند. بسيار تكان دهنده بود.او را به همراه سه جسد ديگر در خيابان هاى اطراف شهريار رها كرده بودند.”
در روز 25 خرداد محرم وقتى داشت به سمتىكه گلوله ها از پايگاه بسيج شليك مى شد نگاه مى كرد كه گلوله يك راست بهگونه او برخورد مى كند و از پشت سرش خارج مى شود. از آنجا كه سر محرم بهسمت بالا بوده تير بعد از خارج شدن از پشت سرش به كتفش فرو مى رود. علىچگينى با نگاه اندوهناکش ماجرا را تعريف می کند و می گويد که دو روز بعداز اين حادثه، فيلم كشته شدن برادرش را به دست مى اورد.
برادر، بارها اين فيلم را ديده است و دراين چند ماه حادثه اى را كه در خيابان آزادى رخ داده در ذهنش مرور مى كندو حتى لحظه مرگ را مستند در اختيار دارد. مدام اين سوال را می پرسد: اينفيلم نشان می دهد که برادرم در خيابان آزادی و مقابل پايگاه بسيج مقدادتير خوورده است اما چگونه است كه جسد او سر از خيابان هاى اطراف شهريار درمى آورد؟
خواهر شهيد محرم چگينى هم در لحظه نشاندادن فيلم با بغضى فرو خورده از بى گناه كشته شدن محرم مى گويد و مادرپيرش، بلور چگينى هم در سكوت ، به گل های نقش بسته روی قالی خيره شده وديگران در اتاق را تماشا مى كند. هفت ماه است كه مادر پير هر روز صبح عكسپسر از دست داده اش را در دست مى گيرد،عكس را مى بوسد و مى گريد.
على چگينى بعد از مراسم خاكسپارى ازمسئولان بهشت زهرا مى خواهد كه روى سنگ قبر برادرش عنوان شهيد را بنويسنداما مسئولان آنجا مى گويند كه با مجوز اين كار انجام مى شود:” در قطعه 256برادرم و مهدى كرمى از ديگر جان باختگان روز 25 خرداد خيلى مظلومانه دفنشده اند . مى دانم آنها شهيد هستند اما سكوت در برابر مرگ آنها درست وعادلانه نيست.”
على چگينى مى گويد:” در روز مراسمخاكسپارى از طرف معاونت سياسى استاندارى تهران به سراغ ما آمدند كه مادرباره مرگ محرم شلوغ نكنيم و اطلاع رسانى هم نكنيم. 50 روز بعد از مرگ همباز به سراغ ما آمدند تا مصاحبه اى تلويزيونى از ما بگيرند.به ما مى گفتندكه بايد عليه موسوى شكايت كنيم و جواب ما اين بود كه ما عليه قاتل محرمشكايت مى كنيم و نه كس ديگرى. به ما در آن مصاحيه گفته شد كه سازمان محرمرا كشته است و يا چند بار هم با پيگيرى هاى من معاون سياسى استاندارى گفتكه محرم در يك تصادف كشته شده است.”
برادر شهيد محرم چگينى بعد از گذشت هفتماه از قتل محرم مى خواهد عليه قاتل شكايت كند اما نمى داند به كجا و خطاببه چه كسى شكايتش را ببرد؟ چرا كه پى گيرى هاى چند ماهه اش به نتيجه اىنرسيده، اما او هنوز هم مصرانه مى حواهد كه اين خون ريخته شده پايمال نشود.
حالا خانواده چگينى و همسر 29 ساله اش درغم از دست دادن عزيزشان سوگوارند و در شرايط بد اقتصادى روزهاى سختى راپشت سر گذاشته اند و هنوز روز هاى دشوار ديگرى را پيش رو دارند.
به نقل از روشنگری
فیس بوک اتحاد جمهوریخواهان ایران
جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۸۸ – ۵ فوريه
علی چگيني، برادر که هنوز نتوانسته غم ازدست دادن محرم را فراموش کند در خانه پدری آمده و در کنار مادر ميانسالشگاه ماجرای کشته شدن برادرش را می گويد و گاه با سکوتی دنباله دار میفهماند که در ما ه های پس از نتخابات بيش از هر کسی بر او و خاواده اش سختگذشته است.
خانه پدرى شهيد محرم چگينى در يكى ازمحلات جنوبى تهران واقع شده است. على چگينى كه هنوز در غم از دست دادنبرادرش غمگين است از حادثه تير خوردن محرم و چگونگى پيدا كردن جسد او مىگويد:”شب 25 خرداد همسر محرم با من تماس گرفت كه يك تماس تلفنى ازبيمارستان رسول اكرم داشته و گفته شده به پاى محرم تير خورده است. ما همخيلى زود به آنجا رفتيم اما خبرى از او در آنجا نبود. تنها گفته شد كه درآن روز در بيمارستان رسول اكرم هشت نفر كشته شدند. تمام بيمارستان هاىتهران را تا پنج- شش بار سر زديم اما جستجو هاى ما به نتيجه اى نرسيد.”
هفت روز بعد از مرگ محرم چگينى از پزشكقانونى شهريار با برادرش تماس گرفته شد تا براى شناسايى جسد به آنجامراجعه كنند:” چندين بار به كهريزك مراجعه كردم و در آخر به ما گفته شد كهجسد برادرم را در فاز چهار انديشه كنار خيابان پيدا كرده اند. فيلم پيداكردن جسد محرم را در پزشکی قانونی به ما نشان دادند. بسيار تكان دهنده بود.او را به همراه سه جسد ديگر در خيابان هاى اطراف شهريار رها كرده بودند.”
در روز 25 خرداد محرم وقتى داشت به سمتىكه گلوله ها از پايگاه بسيج شليك مى شد نگاه مى كرد كه گلوله يك راست بهگونه او برخورد مى كند و از پشت سرش خارج مى شود. از آنجا كه سر محرم بهسمت بالا بوده تير بعد از خارج شدن از پشت سرش به كتفش فرو مى رود. علىچگينى با نگاه اندوهناکش ماجرا را تعريف می کند و می گويد که دو روز بعداز اين حادثه، فيلم كشته شدن برادرش را به دست مى اورد.
برادر، بارها اين فيلم را ديده است و دراين چند ماه حادثه اى را كه در خيابان آزادى رخ داده در ذهنش مرور مى كندو حتى لحظه مرگ را مستند در اختيار دارد. مدام اين سوال را می پرسد: اينفيلم نشان می دهد که برادرم در خيابان آزادی و مقابل پايگاه بسيج مقدادتير خوورده است اما چگونه است كه جسد او سر از خيابان هاى اطراف شهريار درمى آورد؟
خواهر شهيد محرم چگينى هم در لحظه نشاندادن فيلم با بغضى فرو خورده از بى گناه كشته شدن محرم مى گويد و مادرپيرش، بلور چگينى هم در سكوت ، به گل های نقش بسته روی قالی خيره شده وديگران در اتاق را تماشا مى كند. هفت ماه است كه مادر پير هر روز صبح عكسپسر از دست داده اش را در دست مى گيرد،عكس را مى بوسد و مى گريد.
على چگينى بعد از مراسم خاكسپارى ازمسئولان بهشت زهرا مى خواهد كه روى سنگ قبر برادرش عنوان شهيد را بنويسنداما مسئولان آنجا مى گويند كه با مجوز اين كار انجام مى شود:” در قطعه 256برادرم و مهدى كرمى از ديگر جان باختگان روز 25 خرداد خيلى مظلومانه دفنشده اند . مى دانم آنها شهيد هستند اما سكوت در برابر مرگ آنها درست وعادلانه نيست.”
على چگينى مى گويد:” در روز مراسمخاكسپارى از طرف معاونت سياسى استاندارى تهران به سراغ ما آمدند كه مادرباره مرگ محرم شلوغ نكنيم و اطلاع رسانى هم نكنيم. 50 روز بعد از مرگ همباز به سراغ ما آمدند تا مصاحبه اى تلويزيونى از ما بگيرند.به ما مى گفتندكه بايد عليه موسوى شكايت كنيم و جواب ما اين بود كه ما عليه قاتل محرمشكايت مى كنيم و نه كس ديگرى. به ما در آن مصاحيه گفته شد كه سازمان محرمرا كشته است و يا چند بار هم با پيگيرى هاى من معاون سياسى استاندارى گفتكه محرم در يك تصادف كشته شده است.”
برادر شهيد محرم چگينى بعد از گذشت هفتماه از قتل محرم مى خواهد عليه قاتل شكايت كند اما نمى داند به كجا و خطاببه چه كسى شكايتش را ببرد؟ چرا كه پى گيرى هاى چند ماهه اش به نتيجه اىنرسيده، اما او هنوز هم مصرانه مى حواهد كه اين خون ريخته شده پايمال نشود.
حالا خانواده چگينى و همسر 29 ساله اش درغم از دست دادن عزيزشان سوگوارند و در شرايط بد اقتصادى روزهاى سختى راپشت سر گذاشته اند و هنوز روز هاى دشوار ديگرى را پيش رو دارند.
به نقل از روشنگری
فیس بوک اتحاد جمهوریخواهان ایران
جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۸۸ – ۵ فوريه