از اینها که بگذریم من بیشتر نگران حال شما هستم استاد عزیز! همۀ ما میدانیم که در آن سلولهای انفرادی چه بر سر آدم می آورند. و میدانیم که شما یک استاد دانشگاه هستی. نه یک چریک سیاسی. آری. معمولاً در تمام دنیا کار آکادمیک از کار سیاسی جداست. استادان دانشگاه جایشان در دانشگاه هست و فعالین سیاسی در احزاب.
کلمه: یکی از دانشجویان دکتر محمد رضا تاجیک در باره گفت و گوی ویزه خبری دیشب در وبلاگ خود نوشت:
امشب از آن آرامش مثال زدنی یک تحلیلگر جامعه شناس خبری نبود. محمدرضا تاجیک عصبی بود. صدایش می لرزید. این را کسانی که از نزدیک با او آشنا هستند میدانند. کلیدواژه های حسین شریعتمداری در زبان تاجیک میچرخید و در «گفتگوی ویژۀ خبری» دو شب مانده به ۲۲بهمن, از سیمای غیرملی بیرون می جهید. خصم, دشمن, توهم, فتنه و… یک سناریوی نخ نمای دیگر در حال اجرا بود: چسباندن لقب اغتشاشگر به مردم معترض و متوهم فریب خورده نامیدن رهبران اصلاحات.
از اینها که بگذریم من بیشتر نگران حال شما هستم استاد عزیز! همۀ ما میدانیم که در آن سلولهای انفرادی چه بر سر آدم می آورند. و میدانیم که شما یک استاد دانشگاه هستی. نه یک چریک سیاسی. آری. معمولاً در تمام دنیا کار آکادمیک از کار سیاسی جداست. استادان دانشگاه جایشان در دانشگاه هست و فعالین سیاسی در احزاب. کسی درس نمیخواند که بعداً برود زندان. اما متآسفانه در ایران ما اینچنین است. دانشگاهیان و سیاسیون در زندان هستند و قاتلان و دزدان بر کرسی های آنها تکیه زده اند. کسانی که حکم کشتار میدهند در مجلس نشسته اند و آنان که رای مردم را دزدیدند وزیر علم مملکت می شوند. برای همین انتظاری نداشتیم که امشب شما در گفتگوی ویژۀ خبری همانند بهزاد نبوی باشی. زیرا او چریک بوده است. مصطفی تاجزاده هم از همان روزی که از جنتی شکایت کرد خودش را برای این روزها آماده کرده بود. میردامادی و رمضانزاده و صفایی فراهانی و زیدآبادی و… نیز همچنین. اما شما استاد دانشگاه هستی. شما را چه به زندان و بازجویی و سلول انفرادی! آن هم شکنجه های سفیدی که نسخه های روسی اش در بازداشتگاههای اوین اجرا می شود. شما از گفتگو می نوشتی. برایم جالب است که درسهای «تحلیل گفتمان» شما در بارۀ فضای بازجویی را بعدها بخوانم. اما از «گفتگوی ویژۀ خبری» شما زره ای تردید از راهی که انتخاب کرده بودم به دلم راه پیدا نکرد. زیرا شما در دانشگاه آن درسهایی که باید به ما میدادی, خیلی پیشتر از این داده بودی.
امشب بیشتر از این نگرانم که خودت چه حالی داری استاد ارجمند. چون میدانم که شما هم ذره ای به این گفته ها باور نداشتی. شاید امشب خوابت نبرد. اما میخواهم بدانی که من وبسیاری از شاگردانت خیلی خوشحال شدیم از اینکه چهره تان را پس از مدتها دیدم. این را هم بدانید که مردمی که قرار است ۲۲بهمن را سبز کنند نه شما را می شناسند که تحت تأثیر حرفهای شما عقب گرد کنند, نه اصلاً علاقه ای به «گفتگوی ویژۀ خبری» سیمای غیر ملی دارند. پس حداقل از این یک بابت خیالتان راحت باشد. حضراتی که بویی از گفتگو به مشامشان نرسیده است, این سیاه بازی ها را برای دل خوشی اردوگاه شکست خوردۀ خودشان راه می اندازند. اردوگاهی گه زه وارش خیلی پیش تر اینها در رفته است و تشت رسوایی اشت مدتهاست که از بام ملت افتاده است.
امشب کمی راحت باش استاد!
کلمه: یکی از دانشجویان دکتر محمد رضا تاجیک در باره گفت و گوی ویزه خبری دیشب در وبلاگ خود نوشت:
امشب از آن آرامش مثال زدنی یک تحلیلگر جامعه شناس خبری نبود. محمدرضا تاجیک عصبی بود. صدایش می لرزید. این را کسانی که از نزدیک با او آشنا هستند میدانند. کلیدواژه های حسین شریعتمداری در زبان تاجیک میچرخید و در «گفتگوی ویژۀ خبری» دو شب مانده به ۲۲بهمن, از سیمای غیرملی بیرون می جهید. خصم, دشمن, توهم, فتنه و… یک سناریوی نخ نمای دیگر در حال اجرا بود: چسباندن لقب اغتشاشگر به مردم معترض و متوهم فریب خورده نامیدن رهبران اصلاحات.
از اینها که بگذریم من بیشتر نگران حال شما هستم استاد عزیز! همۀ ما میدانیم که در آن سلولهای انفرادی چه بر سر آدم می آورند. و میدانیم که شما یک استاد دانشگاه هستی. نه یک چریک سیاسی. آری. معمولاً در تمام دنیا کار آکادمیک از کار سیاسی جداست. استادان دانشگاه جایشان در دانشگاه هست و فعالین سیاسی در احزاب. کسی درس نمیخواند که بعداً برود زندان. اما متآسفانه در ایران ما اینچنین است. دانشگاهیان و سیاسیون در زندان هستند و قاتلان و دزدان بر کرسی های آنها تکیه زده اند. کسانی که حکم کشتار میدهند در مجلس نشسته اند و آنان که رای مردم را دزدیدند وزیر علم مملکت می شوند. برای همین انتظاری نداشتیم که امشب شما در گفتگوی ویژۀ خبری همانند بهزاد نبوی باشی. زیرا او چریک بوده است. مصطفی تاجزاده هم از همان روزی که از جنتی شکایت کرد خودش را برای این روزها آماده کرده بود. میردامادی و رمضانزاده و صفایی فراهانی و زیدآبادی و… نیز همچنین. اما شما استاد دانشگاه هستی. شما را چه به زندان و بازجویی و سلول انفرادی! آن هم شکنجه های سفیدی که نسخه های روسی اش در بازداشتگاههای اوین اجرا می شود. شما از گفتگو می نوشتی. برایم جالب است که درسهای «تحلیل گفتمان» شما در بارۀ فضای بازجویی را بعدها بخوانم. اما از «گفتگوی ویژۀ خبری» شما زره ای تردید از راهی که انتخاب کرده بودم به دلم راه پیدا نکرد. زیرا شما در دانشگاه آن درسهایی که باید به ما میدادی, خیلی پیشتر از این داده بودی.
امشب بیشتر از این نگرانم که خودت چه حالی داری استاد ارجمند. چون میدانم که شما هم ذره ای به این گفته ها باور نداشتی. شاید امشب خوابت نبرد. اما میخواهم بدانی که من وبسیاری از شاگردانت خیلی خوشحال شدیم از اینکه چهره تان را پس از مدتها دیدم. این را هم بدانید که مردمی که قرار است ۲۲بهمن را سبز کنند نه شما را می شناسند که تحت تأثیر حرفهای شما عقب گرد کنند, نه اصلاً علاقه ای به «گفتگوی ویژۀ خبری» سیمای غیر ملی دارند. پس حداقل از این یک بابت خیالتان راحت باشد. حضراتی که بویی از گفتگو به مشامشان نرسیده است, این سیاه بازی ها را برای دل خوشی اردوگاه شکست خوردۀ خودشان راه می اندازند. اردوگاهی گه زه وارش خیلی پیش تر اینها در رفته است و تشت رسوایی اشت مدتهاست که از بام ملت افتاده است.
امشب کمی راحت باش استاد!