جناب آقای حداد عادل
من دانشجوی شما بوده ام ولی رفتار سیاسی و به خصوص سخنان اخیر شما که صدا وسیمای حکومت پوتینی ایران به عنوان یک اهرم مزدور از آن مکررا استفاده کرد باعث شد که بخواهم اگر چیزی را به من آموخته اید به شما برگردانم و صریحا مطالب زیر را به عرض شما برسانم:
۱-آیا شما نمی دانید که شماری از مردم هم وطن شما که به آرامی در خیابان برای اعتراض به حق لااقل محتمل تضییع شده خود راهپیمائی کرده اند به دست چماقداران به خاک و خون کشیده شده اند؟ اگر نمی دانید از وجدانتان سئوال کنید.البته اگر اموال حرام جمع شده در اثر رانت و تقرب به خاقان برای شما وجدانی باقی گذارده باشد .
۲-آیا شخصی که با فای فلسفه آشنایی داشته باشد شورای نگهبان را که چند تن آنان کارمند رسمی یک کاندیدا و چند تن دیگر مدتها پیش عربده کشی را به نفع یک نفر شروع کرده اند مشروع می داند؟! باز هم از خودتان پاسخ می خواهم.
٣-دانشجو نقش فرزند استاد را دارد.چرا برای خوابگاه دانشگاه تهران که فرزندان شما نیمه شب گرفتار چماقداران شده اند و جنایتهایی بر آنان وارد شده که قلم از نگارش آن شرمسار است نگران نیستید ؟ آیا اگر دختر شما به جای خوابیدن در تخت خواب به خیال خودش ملکه آینده ایران، در خوابگاه بود و چنین بلایی بر سرش می آمد باز هم شما همین گونه جنایات را توجیه می کردید؟خدا شما را نیامرزد!!
4- اگر فلسفه وحکمت نتیجه اش این است که این گونه انسان را از غیرت انسانی به دور سازد ،نفرین انسانها بر هرچه حکیم و فیلسوف است واگر شما آن را بد نام کرده اید نفرین همه فیلسوفان و طلاب فلسفه بر شما باد که چنین عنوانی را دزدیده اید .
5-شما دیگر ازدانشجویان گله نکنید که برای ابد در کلاس شما شرکت نکنند و یا با پرتاب تخم مرغ و گوجه گندیده از شما پذیرائی کنند که این حد اقل حق آنان است که بتوانند این همه نمکی را که بر جراحات آنان پاشیده اید تسکین دهند.ما از شما خواهش می کنیم که دیگر در دانشگاه حاضر نشوید که لااقل دانشجویان چهره یک عضو از کمیته کودتا و اتاق فرمان کشتار برادرانشان را از نزدیک نبینند و این شعار را سر ندهند :
معلم ارتشی چرا مرا می کشی!!
6- خداحافظ معلم قاتلم
بنا بود که مرا از دست گرگ جهل بربایی ولی معلوم شد که عاقبت گرگم تو بودی.
دانشجوی فلسفه خوانده ی دانشگاه تهران
میهنم ایران
من دانشجوی شما بوده ام ولی رفتار سیاسی و به خصوص سخنان اخیر شما که صدا وسیمای حکومت پوتینی ایران به عنوان یک اهرم مزدور از آن مکررا استفاده کرد باعث شد که بخواهم اگر چیزی را به من آموخته اید به شما برگردانم و صریحا مطالب زیر را به عرض شما برسانم:
۱-آیا شما نمی دانید که شماری از مردم هم وطن شما که به آرامی در خیابان برای اعتراض به حق لااقل محتمل تضییع شده خود راهپیمائی کرده اند به دست چماقداران به خاک و خون کشیده شده اند؟ اگر نمی دانید از وجدانتان سئوال کنید.البته اگر اموال حرام جمع شده در اثر رانت و تقرب به خاقان برای شما وجدانی باقی گذارده باشد .
۲-آیا شخصی که با فای فلسفه آشنایی داشته باشد شورای نگهبان را که چند تن آنان کارمند رسمی یک کاندیدا و چند تن دیگر مدتها پیش عربده کشی را به نفع یک نفر شروع کرده اند مشروع می داند؟! باز هم از خودتان پاسخ می خواهم.
٣-دانشجو نقش فرزند استاد را دارد.چرا برای خوابگاه دانشگاه تهران که فرزندان شما نیمه شب گرفتار چماقداران شده اند و جنایتهایی بر آنان وارد شده که قلم از نگارش آن شرمسار است نگران نیستید ؟ آیا اگر دختر شما به جای خوابیدن در تخت خواب به خیال خودش ملکه آینده ایران، در خوابگاه بود و چنین بلایی بر سرش می آمد باز هم شما همین گونه جنایات را توجیه می کردید؟خدا شما را نیامرزد!!
4- اگر فلسفه وحکمت نتیجه اش این است که این گونه انسان را از غیرت انسانی به دور سازد ،نفرین انسانها بر هرچه حکیم و فیلسوف است واگر شما آن را بد نام کرده اید نفرین همه فیلسوفان و طلاب فلسفه بر شما باد که چنین عنوانی را دزدیده اید .
5-شما دیگر ازدانشجویان گله نکنید که برای ابد در کلاس شما شرکت نکنند و یا با پرتاب تخم مرغ و گوجه گندیده از شما پذیرائی کنند که این حد اقل حق آنان است که بتوانند این همه نمکی را که بر جراحات آنان پاشیده اید تسکین دهند.ما از شما خواهش می کنیم که دیگر در دانشگاه حاضر نشوید که لااقل دانشجویان چهره یک عضو از کمیته کودتا و اتاق فرمان کشتار برادرانشان را از نزدیک نبینند و این شعار را سر ندهند :
معلم ارتشی چرا مرا می کشی!!
6- خداحافظ معلم قاتلم
بنا بود که مرا از دست گرگ جهل بربایی ولی معلوم شد که عاقبت گرگم تو بودی.
دانشجوی فلسفه خوانده ی دانشگاه تهران
میهنم ایران