آقای خامنهای! هنوز شمارش آرا تمام نشده است که شما تبریک گفته و دستور خفقان دادهای! آقای خامنهای کام 30 میلیون ایرانی را تلخ کردهای و با وقاحت از مردم میخواهی که کام احمدینژاد را تلخ نکنند؟!
آقای خامنهای! ایران ملک شخصی تو و میراث اجدادیات نیست که بخواهی در آن یکهتازی کنی. مردم ایران رعایا و بردگان تو نیستند که در سخنانت به آنها امر و نهی می کنی. بر خلاف تصورت مردم ایران خوب میفهمند و تفاوت میان دروغ و راست را خوب میدانند.
آقای خامنهای! ظاهراً جایگاهت را گم کردهای. امر و نهی کردن ملت و وابسته و مزدور خواندن اکثریت قاطع این مردم تنها و تنها از ذهن بیمار ناکسی چون تو برمی آید و بس!
آقای خامنهای! بوی مشمئز کننده دیکتاتوریات سالهاست که در کشور پیچیده است و ارکان حکومتت را لرزان کرده است. جلوی انتشار کتابهایتمان را گرفتی، روزنامه هایمان را تعطیل کردی، سایتهای اینترنتی ما را فیلتر کردی و پیامکمان را قطع کردی. همه اینها را کردی تا بار دیگر مترسکت را بعنوان پیروز به مردم تحمیل کنی اما ظاهراً ذهن پیر و زنگار گرفتهات به این نکته نرسیده که ما شعور داریم، میبینیم، فکر میکنیم و میفهمیم.
در سخنانت خودت را "رهبری" میخوانی و گویا امر بر خودت نیز مشتبه شده است که اینچنین توسن سرکش استبدادت را در جای جای کشور میرانی و هرکس را که در مقابلت دم برآورد عامل دشمن میخوانی و سربازان گمنامت را میفرمایی که بیدرنگ نفسش را در سینه و صدایش را در گلو خفه کنند.
آقای خامنهای! قبل از آنکه فتوای حرام و حلال بدهی اول تأیید اجتهادت را از مراجع شیعه بگیر! تو تبریک گفتی من هم تبریک میگویم. من پیروزی کودتایت علیه ملت را به تو و قلاده دارانت تبریک میگویم.
آقای خامنهای! از کشور بوی خون به مشام میرسد. ظاهراً سگهای محافظت را آمادهباش دادهای تا طرفه العینی مردم را پاره کنند و جویهای خون بهراه اندازند.
آقای خامنهای! به همان خدایی که هیچ اعتقادی به او نداری قسم که ملت حقت را کف دستت خواهند گذاشت٬ همانگونه که قبل از تو با شاه چنان معامله ای کردند.
آقای خامنهای! ایران ملک شخصی تو و میراث اجدادیات نیست که بخواهی در آن یکهتازی کنی. مردم ایران رعایا و بردگان تو نیستند که در سخنانت به آنها امر و نهی می کنی. بر خلاف تصورت مردم ایران خوب میفهمند و تفاوت میان دروغ و راست را خوب میدانند.
آقای خامنهای! ظاهراً جایگاهت را گم کردهای. امر و نهی کردن ملت و وابسته و مزدور خواندن اکثریت قاطع این مردم تنها و تنها از ذهن بیمار ناکسی چون تو برمی آید و بس!
آقای خامنهای! بوی مشمئز کننده دیکتاتوریات سالهاست که در کشور پیچیده است و ارکان حکومتت را لرزان کرده است. جلوی انتشار کتابهایتمان را گرفتی، روزنامه هایمان را تعطیل کردی، سایتهای اینترنتی ما را فیلتر کردی و پیامکمان را قطع کردی. همه اینها را کردی تا بار دیگر مترسکت را بعنوان پیروز به مردم تحمیل کنی اما ظاهراً ذهن پیر و زنگار گرفتهات به این نکته نرسیده که ما شعور داریم، میبینیم، فکر میکنیم و میفهمیم.
در سخنانت خودت را "رهبری" میخوانی و گویا امر بر خودت نیز مشتبه شده است که اینچنین توسن سرکش استبدادت را در جای جای کشور میرانی و هرکس را که در مقابلت دم برآورد عامل دشمن میخوانی و سربازان گمنامت را میفرمایی که بیدرنگ نفسش را در سینه و صدایش را در گلو خفه کنند.
آقای خامنهای! قبل از آنکه فتوای حرام و حلال بدهی اول تأیید اجتهادت را از مراجع شیعه بگیر! تو تبریک گفتی من هم تبریک میگویم. من پیروزی کودتایت علیه ملت را به تو و قلاده دارانت تبریک میگویم.
آقای خامنهای! از کشور بوی خون به مشام میرسد. ظاهراً سگهای محافظت را آمادهباش دادهای تا طرفه العینی مردم را پاره کنند و جویهای خون بهراه اندازند.
آقای خامنهای! به همان خدایی که هیچ اعتقادی به او نداری قسم که ملت حقت را کف دستت خواهند گذاشت٬ همانگونه که قبل از تو با شاه چنان معامله ای کردند.