با گذشت چهارروز از اعلام رسمی نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران، هنوز سران ۱۸۱ کشور دنیا به احمدینژاد تبریک نگفتهاند. دکتر منصور فرهنگ استاد علوم سیاسی میگوید این موضوع به اندازه اعتراضات مردم اهمیت ندارد.
دکتر منصور فرهنگ استاد علوم سیاسی مقیم امریکا میگوید اعتراضات اخیر مردم ایران نسبت به نتایج انتخابات تاثیر بزرگی بر افکار عمومی جهان دارد و نه پیام تبریک دولتها. به گفتهی وی انتظار قطع رابطه دول اروپایی و امریکا با دولت ایران به خاطر تقلب در انتخابات و یا شرایط استبدادی، انتظار به جایی نیست چرا که اگر دولتهای غربی بخواهند روابط خود را با دیگر کشورها بر اساس میزان دموکراسی آنها تعیین کنند با خیلی از کشورها نباید رابطه داشته باشند مثل عربستان سعودی و سودان.
دویچهوله: آقای دکتر فرهنگ در حالی که چهار روز از اعلام نتایج رسمی انتخابات ریاست جمهوری ایران میگذرد، هنوز سران دولتهای ۱۸۱ کشور جهان از ارسال پیام تبریک به رییس جمهور ایران خودداری کردهاند. این حرکت چه معنایی میتواند داشته باشد؟
دکتر منصور فرهنگ: اول این که چون انتخابات مورد سوال قرار گرفته، حتا خود رژیم حاضر شده که حداقل تظاهر به تجدید نظر در شمارش آرا بکند، مصلحت برخی از این کشورها این است که صبر کنند که به طور رسمی موفقیت احمدینژاد اعلام بشود و بعد به احتمال زیاد تعدادی از آنها برای او تبریک هم خواهند فرستاد. اما مسئلهی اساسیتر این است که در جمهوری اسلامی این رقابت انتخاباتی داخلی که هیچ ارتباطی با دموکراسی و انتخابات آزاد ندارد، زمینهای برای رژیم درست کرده بود که در محافل جهانی نوعی مشروعیت اجتماعی برای خودش بخرد. به این دلیل که غالب مردم به دلایل مختلف در انتخابات شرکت کردند و به رژیم نوعی حمایت مردمی دادند. با تقلبی که در این انتخابات شده است، آن منبع کسب مشروعیت رژیم متزلزل شده است. اگرچه از جهت حقوقی تاثیری در روابط اروپا و کشورهای دیگر با ایران نخواهد داشت، ولی از نظر سیاسی آن اهمیتی که رژیم ایران میتوانست از برگزاری رقابت انتخاباتی در درون سیستم استبدادی کسب بکند، خاتمه پیدا کرده است.
موضعگیری اخیر اوباما نسبت به ناآرامیهای داخل ایران یک مقدار سران دولت ایران را خشمگین و عصبانی کرد. به نظر شما این موضعگیری درست بود؟
اوباما در یک بغرنجی قرار گرفته است. مهمترین مسئلهای که در حال حاضر برای دولت آمریکا در رابطه با ایران وجود دارد مسئلهی برنامهی هستهای و غنیسازی اورانیوم در ایران است که بهرحال دولت امریکا باید با هرکسی که در ایران حکومت میکند وارد گفتوگو و مذاکره بشود. بنابراین اوباما نمیتواند مشروعیت رییس جمهور ایران را مورد سوال قرار بدهد و بعد آماده باشد با این رییس جمهور وارد مذاکره برای مهمترین مسئله یا منبع نگرانیشان بشود. از طرف دیگر در آمریکا دست راستیهایی هستند که اینها با هر گونه گفتوگو و کنارآمدن با ایران مخالفاند. بنابراین اینها از این فرصت دارند استفاده میکنند که اوباما در برابر ایران موضعی بگیرد که دیگر گفتوگو و مذاکره نتواند معنی بدهد. اوباما از یکسو میخواهد از حقوق بشر دفاع بکند، از یکسو میخواهد خواستههای مشروع مردم ایران را مطرح بکند. ولی از طرف دیگر نمیخواهد بگوید که ما با رژیم ایران وارد گفتوگو و مذاکره نمیشویم. در یک بغرنجی قرار دارد که دستراستیها از آن سوءاستفاده میکنند، ولی در حال حاضر چارهای جز کژدارو مریز رفتار کردن با ایران ندارد و به طور کلی اگر اروپا و آمریکا بخواهند به دلیل استبدادی بودن رژیم ایران روابط حقوقیشان را با این کشور مورد تجدیدنظر قرار بدهند، باید روابطشان را با همهی کشورهای استبدادی خاورمیانه تغییر بدهند که ما میدانیم به دلایل منافع اقتصادی و مسایل امنیتی که دارند، هرگز دست به چنین کاری نخواهند زد.
پس معتقد هستید که سیاستهای آقای اوباما نمیتواند خیلی به جنبشی که الان در داخل ایران به راه افتاده است کمک بکند ؟ مثلا اگر دولت بوش بود، آیا وضع تغییر میکرد یا این که همین طور میماند؟
هیچ تغییری نمیکرد. این خاصیت رژیم استبدادی است، چه زمان شاه چه زمان جمهوری اسلامی چه بقیهی کشورهای استبدادی، هر اتفاقی که در کشور آنها میافتد و نارضایتی مردم باعث شورش میشود، همیشه آنها دنبال دلایل و توطئههای خارجی میگردند. این دروغهای بزرگ را کشورهای استبدادی در سراسر دنیا مطرح میکنند و این اقدام ایران هم به هیچ وجه غیرمترقبه نیست. بوش هم اگر بود، اگر حمایت اوباما یا حمایت دولت آمریکا از فعالین و مبارزین ایران صریحتر بود، آنها میتوانستند بیشتر بر این موضوع تاکید بکنند که این شورشها از خارج حمایت میشود. اما به خودی خود تاثیری ندارد. مبارزهی ایران از درون این جنبش است و ایرانیان خارج از کشور از این به بعد میتوانند مشروعیت رژیم ایران را طوری مورد سوال قرار بدهند که در گذشته به دلیل رقابت انتخاباتی درون رژیم مشکل بود. از این جهت ما میتوانیم بگوییم که افکار عمومی غرب، سازمانهای بینالمللی در رابطه با حقوق بشر و حقوق مدنی میتوانند با رژیم ایران رفتاری داشته باشند که بیشتر به نفع مبارزین باشد. ولی بسیار بعید است که دولتها در این رابطه تغییر موضع قابل توجهی بدهند.
پس این خواستی که الان از سوی جمع زیادی از ایرانیان حداقل خارج از ایران مطرح میشود، مبنی بر این که دول اروپایی و آمریکا دولت جدید ایران و انتخابات ایران را به رسمیت نشناسند، به نظر شما این خواست قابل اجرا نیست؟
متاسفانه قابل اجرا نیست. به این دلیل که بسیاری از کشورهای دنیا که با اروپا و آمریکا روابط نزدیکی دارند هرگز از طریق انتخابات مشروعیت خودشان را نگرفتند. بنابراین برای آمریکا بسیار سخت است که بگوید چون در ایران دولت دموکراتیک منتخب مردم نداریم، نمیتوانیم رابطه داشته باشیم، ولی با عربستان سعودی، اردن، مصر و غیره و ذالک داشته باشند. ولی در عین حال این مبارزه ضروری است، مهم است.افکار عمومی دنیای غرب را علیه استبداد مذهبی در ایران بسیج کردن مهم است. این بینش دنیای غرب برای رژیم ایران مهم است. این مبارزات بسیار اهمیت دارد، اما نه به این دلیل که میتواند به نتایج حقوقی ملموس و عدم به رسمیت شناختن رژیم ایران بیانجامد. سازمانهای بینالمللی حقوق بشر و به طور کلی افکارعمومی جهان غرب در این مورد برای ما ایرانیان در خارج از کشور بسیار مهماند.اگر ادعاهای ما و خواستههای ما در حال حاضر قابل اجرا نباشد، ما نباید در ارائه و مطرح کردن این خواستهها کوتاهی بکنیم.
دکتر منصور فرهنگ استاد علوم سیاسی مقیم امریکا میگوید اعتراضات اخیر مردم ایران نسبت به نتایج انتخابات تاثیر بزرگی بر افکار عمومی جهان دارد و نه پیام تبریک دولتها. به گفتهی وی انتظار قطع رابطه دول اروپایی و امریکا با دولت ایران به خاطر تقلب در انتخابات و یا شرایط استبدادی، انتظار به جایی نیست چرا که اگر دولتهای غربی بخواهند روابط خود را با دیگر کشورها بر اساس میزان دموکراسی آنها تعیین کنند با خیلی از کشورها نباید رابطه داشته باشند مثل عربستان سعودی و سودان.
دویچهوله: آقای دکتر فرهنگ در حالی که چهار روز از اعلام نتایج رسمی انتخابات ریاست جمهوری ایران میگذرد، هنوز سران دولتهای ۱۸۱ کشور جهان از ارسال پیام تبریک به رییس جمهور ایران خودداری کردهاند. این حرکت چه معنایی میتواند داشته باشد؟
دکتر منصور فرهنگ: اول این که چون انتخابات مورد سوال قرار گرفته، حتا خود رژیم حاضر شده که حداقل تظاهر به تجدید نظر در شمارش آرا بکند، مصلحت برخی از این کشورها این است که صبر کنند که به طور رسمی موفقیت احمدینژاد اعلام بشود و بعد به احتمال زیاد تعدادی از آنها برای او تبریک هم خواهند فرستاد. اما مسئلهی اساسیتر این است که در جمهوری اسلامی این رقابت انتخاباتی داخلی که هیچ ارتباطی با دموکراسی و انتخابات آزاد ندارد، زمینهای برای رژیم درست کرده بود که در محافل جهانی نوعی مشروعیت اجتماعی برای خودش بخرد. به این دلیل که غالب مردم به دلایل مختلف در انتخابات شرکت کردند و به رژیم نوعی حمایت مردمی دادند. با تقلبی که در این انتخابات شده است، آن منبع کسب مشروعیت رژیم متزلزل شده است. اگرچه از جهت حقوقی تاثیری در روابط اروپا و کشورهای دیگر با ایران نخواهد داشت، ولی از نظر سیاسی آن اهمیتی که رژیم ایران میتوانست از برگزاری رقابت انتخاباتی در درون سیستم استبدادی کسب بکند، خاتمه پیدا کرده است.
موضعگیری اخیر اوباما نسبت به ناآرامیهای داخل ایران یک مقدار سران دولت ایران را خشمگین و عصبانی کرد. به نظر شما این موضعگیری درست بود؟
اوباما در یک بغرنجی قرار گرفته است. مهمترین مسئلهای که در حال حاضر برای دولت آمریکا در رابطه با ایران وجود دارد مسئلهی برنامهی هستهای و غنیسازی اورانیوم در ایران است که بهرحال دولت امریکا باید با هرکسی که در ایران حکومت میکند وارد گفتوگو و مذاکره بشود. بنابراین اوباما نمیتواند مشروعیت رییس جمهور ایران را مورد سوال قرار بدهد و بعد آماده باشد با این رییس جمهور وارد مذاکره برای مهمترین مسئله یا منبع نگرانیشان بشود. از طرف دیگر در آمریکا دست راستیهایی هستند که اینها با هر گونه گفتوگو و کنارآمدن با ایران مخالفاند. بنابراین اینها از این فرصت دارند استفاده میکنند که اوباما در برابر ایران موضعی بگیرد که دیگر گفتوگو و مذاکره نتواند معنی بدهد. اوباما از یکسو میخواهد از حقوق بشر دفاع بکند، از یکسو میخواهد خواستههای مشروع مردم ایران را مطرح بکند. ولی از طرف دیگر نمیخواهد بگوید که ما با رژیم ایران وارد گفتوگو و مذاکره نمیشویم. در یک بغرنجی قرار دارد که دستراستیها از آن سوءاستفاده میکنند، ولی در حال حاضر چارهای جز کژدارو مریز رفتار کردن با ایران ندارد و به طور کلی اگر اروپا و آمریکا بخواهند به دلیل استبدادی بودن رژیم ایران روابط حقوقیشان را با این کشور مورد تجدیدنظر قرار بدهند، باید روابطشان را با همهی کشورهای استبدادی خاورمیانه تغییر بدهند که ما میدانیم به دلایل منافع اقتصادی و مسایل امنیتی که دارند، هرگز دست به چنین کاری نخواهند زد.
پس معتقد هستید که سیاستهای آقای اوباما نمیتواند خیلی به جنبشی که الان در داخل ایران به راه افتاده است کمک بکند ؟ مثلا اگر دولت بوش بود، آیا وضع تغییر میکرد یا این که همین طور میماند؟
هیچ تغییری نمیکرد. این خاصیت رژیم استبدادی است، چه زمان شاه چه زمان جمهوری اسلامی چه بقیهی کشورهای استبدادی، هر اتفاقی که در کشور آنها میافتد و نارضایتی مردم باعث شورش میشود، همیشه آنها دنبال دلایل و توطئههای خارجی میگردند. این دروغهای بزرگ را کشورهای استبدادی در سراسر دنیا مطرح میکنند و این اقدام ایران هم به هیچ وجه غیرمترقبه نیست. بوش هم اگر بود، اگر حمایت اوباما یا حمایت دولت آمریکا از فعالین و مبارزین ایران صریحتر بود، آنها میتوانستند بیشتر بر این موضوع تاکید بکنند که این شورشها از خارج حمایت میشود. اما به خودی خود تاثیری ندارد. مبارزهی ایران از درون این جنبش است و ایرانیان خارج از کشور از این به بعد میتوانند مشروعیت رژیم ایران را طوری مورد سوال قرار بدهند که در گذشته به دلیل رقابت انتخاباتی درون رژیم مشکل بود. از این جهت ما میتوانیم بگوییم که افکار عمومی غرب، سازمانهای بینالمللی در رابطه با حقوق بشر و حقوق مدنی میتوانند با رژیم ایران رفتاری داشته باشند که بیشتر به نفع مبارزین باشد. ولی بسیار بعید است که دولتها در این رابطه تغییر موضع قابل توجهی بدهند.
پس این خواستی که الان از سوی جمع زیادی از ایرانیان حداقل خارج از ایران مطرح میشود، مبنی بر این که دول اروپایی و آمریکا دولت جدید ایران و انتخابات ایران را به رسمیت نشناسند، به نظر شما این خواست قابل اجرا نیست؟
متاسفانه قابل اجرا نیست. به این دلیل که بسیاری از کشورهای دنیا که با اروپا و آمریکا روابط نزدیکی دارند هرگز از طریق انتخابات مشروعیت خودشان را نگرفتند. بنابراین برای آمریکا بسیار سخت است که بگوید چون در ایران دولت دموکراتیک منتخب مردم نداریم، نمیتوانیم رابطه داشته باشیم، ولی با عربستان سعودی، اردن، مصر و غیره و ذالک داشته باشند. ولی در عین حال این مبارزه ضروری است، مهم است.افکار عمومی دنیای غرب را علیه استبداد مذهبی در ایران بسیج کردن مهم است. این بینش دنیای غرب برای رژیم ایران مهم است. این مبارزات بسیار اهمیت دارد، اما نه به این دلیل که میتواند به نتایج حقوقی ملموس و عدم به رسمیت شناختن رژیم ایران بیانجامد. سازمانهای بینالمللی حقوق بشر و به طور کلی افکارعمومی جهان غرب در این مورد برای ما ایرانیان در خارج از کشور بسیار مهماند.اگر ادعاهای ما و خواستههای ما در حال حاضر قابل اجرا نباشد، ما نباید در ارائه و مطرح کردن این خواستهها کوتاهی بکنیم.