Would you like to react to this message? Create an account in a few clicks or log in to continue.

You are not connected. Please login or register

هزاران نفر با خون خود نوشتند «یا مرگ یا آزادی»

Go down  Message [Page 1 of 1]

PersianBoy

PersianBoy
مدیرکل سایت
مدیرکل سایت

چه باید کرد؟
هر کس مدعی شود که زمان و امکان رویدادهای دو هفته گذشته را می‌توانست پیش‌بینی کند دچار گزافه‌گویی شده است. درست زمانی که بیشتر «صاحب‌نظرها» آیۀ یأس می‌خواندند و ملت ایران را خسته و ناتوان از هر نوع خیزشی قلمداد می‌کردند یک بار دیگر ملت ایران همچون سمند (Phoenix) اسطوره‌ای از میان خاکسترهای سی‌سالۀ ناامیدی برخاست و افتخار آفرید. طی کمتر از دو هفته نام ایران و ایرانی بار دیگر با افتخار و غرور هم‌آواز شد.

به‌روایتی صدها نفر جان خود را فدا کردند و هزاران نفر با خون خود نوشتند «یا مرگ یا آزادی». ارباب احمدی‌نژاد ترس و ضعف خود را نتوانست پنهان کند و با زبان خود فرمان حمله سبعانۀ آدمخوارها را علیه مردم بی‌پناه صادر کرد. همان گونه که مبارزان آزادیخواه ایرانی سنگرهای بلندپایۀ اعتبار بین‌المللی را یکی پس از دیگری تسخیر کردند، همزمان با آن، نظام جمهوری اسلامی به فروترین سطح ارزش و احترام در افکار عمومی جهانیان رانده شد.

جنبش بزرگ ملت ایران در مسیر دستیابی به آزادی و دموکراسی، با این حرکت مردمی پا در مرحلۀ نوینی نهاد و با اعلام و اقدام به مبارزۀ مسالمت‌آمیز، به‌عنوان آخرین حلقه در زنجیرۀ کشورهائی قرار گرفت که در قرن بیستم با این شیوه مبارزه بر دشمنان غدّار خود چیره شده‌اند. بهره‌برداری از شیوه‌های مسالمت‌آمیز مبارزه در قرن بیستم بزرگترین موفقیتهای سیاسی را به‌بار آورده است.

همزمان با انقلاب مشروطیت ایران در سال 1905 میلادی، یک کشیش عیسوی به‌نام گئورگی گابون توانست با استفاده از این شیوه، استبداد تزاری را ناچار کند با برقراری نظامی مبتنی بر قانون اساسی و تشکیل مجلس ملی «دوما» در برابر ملت سر فرود آورد. در هندوستان در سالهای سی قرن بیستم، ماهاتما گاندی با رهبری یک مبارزۀ نافرمانی مدنی، امپراتوری بریتانیا را به‌زانو درآورد و سرانجام در کمتر از بیست سال به تداوم مبارزه، هند را آزاد کرد و بزرگترین دموکراسی جهان را پایه نهاد.

در سالهای چهل میلادی، زمانی که بسیاری از رهبران اروپا در برابر وحشیگری رژیم هیتلری راه سازش و تسلیم را برگزیده بودند، ملت دانمارک مردانه در برابر این جلاد خون‌آشام ایستادگی کرد و توانست با استفاده از یک اعتصاب عمومی در تابستان سال 1944 ماشین جنگی هیتلر را متوقف کند. در سالهای پنجاه و شصت میلادی دامنۀ مبارزۀ مسالمت‌آمیز برای احقاق حقوق انسانی و مدنی به آمریکا کشیده شد و مارتین لوتر کینگ، یک کشیش سیاهپوست آمریکائی با مبارزات مسالمت‌آمیز خود، در برابر «قانون» ناعادلانۀ برتری نژادی قیام کرد و سرانجام میلیونها آمریکایی سیاهپوست از قید اسارت نظام‌های نژادپرست رها شدند.

این شیوۀ رهایی‌بخش مبارزه در نیمۀ دوم قرن بیستم بیش از پیش برای آزادی ملت‌ها مورد استفاده قرار گرفت و خاطرۀ نتایج شگفت‌انگیز آن در لهستان علیه چکمه‌پوش‌های کمونیست، در آرژانتین و شیلی علیه ژنرال‌های نشان‌‌پهن و در فیلیپین در برابر دیکتاتوری فاسد فردیناند مارکوس هنوز از خاطره‌ها محو نشده است. آنهایی که در تظاهرات اخیر در تهران فریاد می‌زدند «ایران شیلی نمیشه» به‌خوبی از شباهت کودتای تهران با آنچه اگوستو پینوشه در شیلی انجام داد آگاه بودند. نباید فراموش کرد که بزرگترین جنایتها و انسان‌ربایی‌ها پس از پیروزی اولیه پینوشه و کشتن آلنده در آن کشور صورت پذیرفت. اگر امروز مبارزان ایرانی نتوانند با سرعت و شدت کودتای تهران را شکست دهند میزان قتل‌ها و آدم‌ربایی‌ها در ایران به همان شدت افزایش خواهد یافت.
قرن بیستم شاهد موفقیت‌های چشمگیری همانند فروپاشی دیوار برلین و آزادی کشورهای اروپای شرقی بوده است اما باید در کنار این پیروزی‌ها شکست آزادیخواهی و دموکراسی در چین را هم مورد مطالعه قرار داد
در روسیه خیزش مردمی بود در حالی که در چین جوانان و دانشجویان نتوانستند توده‌های مردم را در مبارزات خود مشارکت دهند.

در ایران هم آنچه در خرداد امسال روی داد با ماجرای 18 تیر ده سال پیش یک تفاوت اساسی داشت. این بار دانشجویان تنها نبودند. نهضت خرداد 88 در درجۀ اول، از پشتیبانی زنان مبارز ایران برخوردار بود و سپس توانست همۀ اقشار مردم در سراسر کشور و حتی ایرانی‌های دور از وطن را در این مبارزه مشارکت دهد. زمانی که مبارزه مردمی شد هرچه دستگاه حکومتی از خود خشونت بیشتر نشان دهد، تعداد بیشتری از مردم بی‌تفاوت به صفوف مبارزان خواهندپیوست. مشارکت هرچه بیشتر مردم زمانی میسر و مستمر خواهد بود که اهداف روشن باشد. در مورد تقلب انتخاباتی بسیار گفته شده است و امروز دیگر کسی نیست که بتواند با وجدانی آسوده از این عمل خیانت‌آمیز دفاع کند. اعتراض به این شیوۀ انتخابات بود که توانست این چنین مردم را به صفوف تظاهرکنندگان بکشاند. خواسته‌های تظاهرکنندگان نیز کاملا روشن و صریح بود. عدم توجه حکومت به خواسته‌های بسیار ساده و ابتدائی مردم، یکی از عوامل اصلی شدت گرفتن این مبارزه است. کشتار مردم بیگناه، تجاوز به حریم خصوصی و فردی آحاد ملت تا این حد و این شدت، حتی در همین نظام بی‌سابقه است.

در مسیر دو راهی تاریخ
امروز ملت ایران، چه آنهایی که در درونمرز اسیر این حکومت هستند و چه آنهایی که در جهان آزاد از نعمت آزادی برخوردارند، بر سر یک دوراهی تاریخی قرار گرفته‌اند. یکی از این دو راه به نفاق و دو دستگی منجر خواهد شد و دیگری می‌تواند ضامن پیروزی ملت شود. اگر هر کسی و هر دسته و حزب و گروهی بخواهد به‌سود خود در این آب گل‌آلود ماهیگیری کند، حرف خودش را بزند و یا دور عَلَم رهبر مورد علاقه‌اش سینه‌زنی کند، بی‌گمان این مبارزه شکست خواهد خورد و یک بار دیگر موجی از عدم اعتماد و دلسردی بر جامعۀ ایرانی حکمفرما خواهد شد. اما اگر راه دوم انتخاب شود، یعنی همه آنها که از دموکراسی سخن می‌گویند، سخن‌های خود را به‌عمل نزدیکتر کنند، داعیۀ رهبری و سیاستگذاری را فعلا متوقف سازند و اجازه دهند رقابت‌های سیاسی پس از پیروزی، در کشوری آزاد از سر گرفته شود، آن وقت امید پیروزی و پیوستن هر چه بیشتر مردم به این مبارزه بیشتر خواهد شد.

امروز روز خودنمایی و پیشدستی نیست. مردمی که با جان خود به میدان آمده‌اند نیاز به حمایت و پشتیبانی دارند. هر نوع اقدامی که صفوف متشکل مردم در درونمرز و یا در خارج از کشور را متزلزل کند، دانسته یا ندانسته، به‌سود کودتاچی‌ها تمام می‌شود.
همان گونه که در درونمرز مقاومت و نافرمانی مدنی در تمام ابعاد امکان‌پذیر آن، یگانه‌راه تداوم مبارزه است در برونمرز نیز وظیفۀ ایرانیان مبارز در مرحلۀ نخست انعکاس اخبار و رساندن پیام مردم درونمرز به جهانیان است و در مرحلۀ دوم ایجاد امکانات حمایت و پشتیبانی از مبارزان درونمرزی. هر گونه تلاش دیگر نه‌تنها سودمند نخواهد بود بلکه می‌تواند موجب تشتت و اختلاف شود.

تجربۀ سالهای تبعید نشان داده است که محور اصلی مبارزه در درونمرز است و در شرایط فعلی، گروههای خارج از کشور تنها باید پشتیبان و حمایتگر مبارزان درونمرز باشند.
ایجاد یک شبکۀ وسیع از کمیته‌های امداد و کمک‌رسانی به درونمرز در صدر اولویت‌ها قرار دارد. در پی این یورش وحشیانه علیه مردم، بسیاری از خانواده‌ها با مسائل گوناگون پزشکی، درمانی، ایمنی، قضائی و از همه مهمتر معیشتی روبرو هستند. این کمیته‌ها می‌توانند هرکدام در حد امکانات و مقدورات خود در امداد، حمایت و کمک‌رسانی به هموطنان مبارز سهیم شوند. در یکایک کشورهای خارج، به‌ویژه در اروپا و آمریکا تشریفات ایجاد چنین کمیته‌ها و سازمانهای غیر انتفاعی برای کمک‌رسانی بسیار ساده و آسان است. آنهایی که نمی‌توانند در مسیر تشکیل مصاحبه‌های مطبوعاتی یا سخنرانی و نگارش مقاله و نامه به مراجع رسمی و روزنامه‌ها شرکت ورزند، خواهند توانست با فعالیت در این کمیته‌های امدادرسانی با آسیب‌دیدگان یورش وحشیانۀ حکومت، همدردی نشان دهند.

تداوم تظاهرات بی‌سابقۀ ایرانیان برونمرز در پشتیبانی از مردم ایران یکی از ضروری‌ترین شرایط پیروزی در این تلاش سرنوشت‌ساز خواهد بود. مشارکت در تظاهرات و استفاده از همۀ امکانات تبلیغاتی علیه جنایتهای رژیم در درجۀ نخست اولویت قرار دارد. در عین حال، تشکیل و مشارکت در فعالیتهای کمیته‌های امدادرسانی و حمایت در اروپا و آمریکا از اهمیت حیاتی برخوردار است.



شاهین فاطمی،کیهان لندن

http://WWW.PARSiYAN.TK

Back to top  Message [Page 1 of 1]

Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum