آقای علی آقا خامنه ای
عنوان رهبر را برایتان نمی نویسم، چرا که حتی اگر آن را قبول هم می داشتم، به دلیل اسقاط شرط " عدالت" که الزام شرط ولایت فقیه است و همچنین انجام ندادن وظیفه قانونی خود در مورد تبریک به رئیس جمهوری که هنوز شورای نگهبان صحت انتخاباتش را تائید نکرده است و طبیعتا همین امر موجب قتل دهها شهروند کشور شده و پاسخ این خونها را باید بدهید، شما دیگر رسما رهبر کشور نیستید. طبیعی است از این به بعد ما دیگر با هم صمیمی هستیم، من شما را علی صدا می کنم، شما هم می توانید مرا داور صدا کنید. و حالا که دیگر هادی غفاری هم نظرش را در مورد ترکیب کنونی حضرتعالی گفته است و دیگر همه چیز صمیمانه شده، می توانیم خیلی راحت تر وارد مقولات و معقولات بشویم.
اول اینکه، علی جان! می خواستم از شما تشکر کنم که همانطور که احمدی نژاد ترتیب رئیس جمهور و ریاست جمهوری را داد و کاری کرد که اصولا توهین به رئیس جمهور مجازات ندارد، چون اگر قرار باشد کسی را به عنوان توهین به رئیس جمهور زندانی کنند، حداقل بیست میلیون نفر ایرانی را باید زندانی کنند که به نظرم صرف نمی کند، چون خیلی جا می گیرد. شما هم با خطبه های نماز جمعه تان کاری کردید که کلا دور هم هستیم و دیگر اهانت به رهبری و این حرف ها مشکل ندارد و الآن دیگر توهین به رهبری نقل و نبات است و این مشکل هم حل شده و حالا دیگر کسی نگران این حرف ها نیست. البته واقعا جای تشکر دارد که شما کاری کردید که این تابو شکست و اصولا این تابوشکنی شما واقعا جای تقدیر دارد. یک کاری کردید که اهانت به رهبری جزو مسائل عادی زندگانی باشد.
دوم اینکه، علی جان! پدرم! رفیق جان! شما که لالایی بلد بودید چرا هفته قبل خوابتان نبرد؟ و چرا این هفته خوابتان برد؟ دیروز گفته اید " نخبگان و فعالان و جناح های سیاسی از هر دو طرف باید از تحریک احساسات و ایجاد خلل در یکپارچگی مردم بپرهیزند." این که گفتید یعنی چی؟ یعنی منظورتان این است که کسی طرفداران احمدی نژاد را تحریک نکند؟ آنها که تحریک شده به دنیا آمده اند و اصولا خودشان منشاء تحریک اند. کسی که یک باتوم هفتاد سانتی دستش گرفته، یک گاز اشک آور توی جیبش است، یک قمه هم آویزان کرده فلانجایش، و یک زنجیر هم دستش گرفته، این آدم راه برود خود بخود تحریک می شود. اصلا سر ماه دارد پول می گیرد که تحریک بشود. اگر تحریک نشود حقوقش قطع می شود. ما چکار کنیم که اینها تحریک نشوند؟ اگر بلدید خودتان یک چیزی بگوئید که تحریک نشوند. اگر هم مشکل تان این است که طرفداران موسوی تحریک نشوند، بدون شوخی و بدون هیچ بامزه بازی عرض می کنم که اگر می خواهید طرفداران موسوی تحریک نشوند، اقدامات زیر را انجام دهید:
اول: بیرون از خانه از حرف زدن خوددداری کنید. حتی الامکان توی خانه هم با صدای بلند حرف نزنید، ممکن است صدای تان بلند باشد، همسایه تحریک شود و همسایه که تحریک شد بقیه شهر هم تحریک می شود. اصولا جیغ صدایتان طوری است که وقتی آدم صدایتان را می شنود دلش می خواهد هر چه سنگ دور و برش هست بزند توی هر چه شیشه که در اطراف است.
دوم: انتخابات را اصولا بی خیال شوید. فرض کنید که اصلا نه خانی آمد نه خانی رفت. پیرمردهای شورای نگهبان را صدا کنید و به آنها بگوئید که اصولا انتخابات را ابطال کنند. این جوری هم خودتان سنگین ترید، هم آنها، هم مردم ممکن است یادشان برود در این دو هفته چه فجایعی اتفاق افتاد.
سوم: احمدی نژاد را بفرستید برود کاراکاس و بشود مسوول واحد خدمات و انبارداری پروژه تولید مشترک تراکتور ایران و ونزوئلا و بلافاصله پس از خروج از ایران او را ممنوع الورود کنید و زن و بچه و همه باجناق هایش را بفرستید لای دست محمود و به چاوز هم بگوئید که حرکت محمود و خانواده را در یک منطقه ده کیلومتری محدود کند.
چهارم: به انصار حزب الله بگوئید کلا تا دو سال از خانه بیرون نیایند و یا در یک اردوگاه نگاه شان دارید تا چشم مردم به آنها نیفتد.
پنجم: پخش هر برنامه خبری و گزارشی و تحلیلی و سیاسی را از تلویزیون ممنوع کنید و صدا و سیما فقط حق پخش سریال، موسیقی، فوتبال، رازبقا( جز برنامه های مربوط به میمون ها)، آگهی ( بجز آگهی های چی توز) را داشته باشد.
ششم: برای مدت دو سال پلیس حق ورود به خیابان را نداشته باشد و آبدارچی نیروی انتظامی را به عنوان فرمانده کل پلیس منصوب کرده و تابلوی پلیس و نیروی انتظامی و بسیج را بکشید پائین و برادران لباس شخصی و بسیجی را هم با احداث یک خانه عفاف دارای کارت معتبر بهداشتی بفرستید سراغ کار اصلی شان.
هفتم: نماز جمعه تهران را بطور کلی تعطیل کنید و از ائمه جمعه را برای مجاورت در کربلا یا نجف به این کشور بفرستید، قبلا در این مورد با آمریکایی ها هماهنگ کنید.
هشتم: حرف زدن از منحنی، هاله، نور، چراغ قوه، کلمبیا، کریستف کلمب، سوئیس، صهیونیسم، هولوکاست، انرژی هسته ای، سفره، نفت، قله، خستگی، دشمن، سفر، شهرستان، نیویورک، قطعنامه، محمود، اسرائیل، گوجه فرنگی، سیب زمینی، صندوق و پرتقال و سایر کلماتی که اعصاب مردم را به هم می ریزد و آنها را تحریک می کند ممنوع کنید.....
علی جون!
این موارد را امشب نوشتم که تا فردا سریعا هر اقدامی می توانی بکنی، از فردا شب بقیه نامه ها را هم می نویسم که حواست باشد، اگر می خواهی جمعش کنی، درست جمع کن، نه اینکه از اینجا جمع کنی بروی صد متر آن طرف تر پهن کنی.
زت زیاد
داور نبوی
ضمنا به موجی و بروبچ هم سلام برسان، فعلا فرمایش دیگری ندارم.
رونوشت: حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی
رونوشت: آقای علی لاریجانی ریاست محترم مجلس
رونوشت: آیت الله گمشده سید محمود شاهرودی
فیلم، تهران
https://www.youtube.com/watch?v=bw9sv-gPhFw
https://www.youtube.com/watch?v=dkbtlZlpRzk
عنوان رهبر را برایتان نمی نویسم، چرا که حتی اگر آن را قبول هم می داشتم، به دلیل اسقاط شرط " عدالت" که الزام شرط ولایت فقیه است و همچنین انجام ندادن وظیفه قانونی خود در مورد تبریک به رئیس جمهوری که هنوز شورای نگهبان صحت انتخاباتش را تائید نکرده است و طبیعتا همین امر موجب قتل دهها شهروند کشور شده و پاسخ این خونها را باید بدهید، شما دیگر رسما رهبر کشور نیستید. طبیعی است از این به بعد ما دیگر با هم صمیمی هستیم، من شما را علی صدا می کنم، شما هم می توانید مرا داور صدا کنید. و حالا که دیگر هادی غفاری هم نظرش را در مورد ترکیب کنونی حضرتعالی گفته است و دیگر همه چیز صمیمانه شده، می توانیم خیلی راحت تر وارد مقولات و معقولات بشویم.
اول اینکه، علی جان! می خواستم از شما تشکر کنم که همانطور که احمدی نژاد ترتیب رئیس جمهور و ریاست جمهوری را داد و کاری کرد که اصولا توهین به رئیس جمهور مجازات ندارد، چون اگر قرار باشد کسی را به عنوان توهین به رئیس جمهور زندانی کنند، حداقل بیست میلیون نفر ایرانی را باید زندانی کنند که به نظرم صرف نمی کند، چون خیلی جا می گیرد. شما هم با خطبه های نماز جمعه تان کاری کردید که کلا دور هم هستیم و دیگر اهانت به رهبری و این حرف ها مشکل ندارد و الآن دیگر توهین به رهبری نقل و نبات است و این مشکل هم حل شده و حالا دیگر کسی نگران این حرف ها نیست. البته واقعا جای تشکر دارد که شما کاری کردید که این تابو شکست و اصولا این تابوشکنی شما واقعا جای تقدیر دارد. یک کاری کردید که اهانت به رهبری جزو مسائل عادی زندگانی باشد.
دوم اینکه، علی جان! پدرم! رفیق جان! شما که لالایی بلد بودید چرا هفته قبل خوابتان نبرد؟ و چرا این هفته خوابتان برد؟ دیروز گفته اید " نخبگان و فعالان و جناح های سیاسی از هر دو طرف باید از تحریک احساسات و ایجاد خلل در یکپارچگی مردم بپرهیزند." این که گفتید یعنی چی؟ یعنی منظورتان این است که کسی طرفداران احمدی نژاد را تحریک نکند؟ آنها که تحریک شده به دنیا آمده اند و اصولا خودشان منشاء تحریک اند. کسی که یک باتوم هفتاد سانتی دستش گرفته، یک گاز اشک آور توی جیبش است، یک قمه هم آویزان کرده فلانجایش، و یک زنجیر هم دستش گرفته، این آدم راه برود خود بخود تحریک می شود. اصلا سر ماه دارد پول می گیرد که تحریک بشود. اگر تحریک نشود حقوقش قطع می شود. ما چکار کنیم که اینها تحریک نشوند؟ اگر بلدید خودتان یک چیزی بگوئید که تحریک نشوند. اگر هم مشکل تان این است که طرفداران موسوی تحریک نشوند، بدون شوخی و بدون هیچ بامزه بازی عرض می کنم که اگر می خواهید طرفداران موسوی تحریک نشوند، اقدامات زیر را انجام دهید:
اول: بیرون از خانه از حرف زدن خوددداری کنید. حتی الامکان توی خانه هم با صدای بلند حرف نزنید، ممکن است صدای تان بلند باشد، همسایه تحریک شود و همسایه که تحریک شد بقیه شهر هم تحریک می شود. اصولا جیغ صدایتان طوری است که وقتی آدم صدایتان را می شنود دلش می خواهد هر چه سنگ دور و برش هست بزند توی هر چه شیشه که در اطراف است.
دوم: انتخابات را اصولا بی خیال شوید. فرض کنید که اصلا نه خانی آمد نه خانی رفت. پیرمردهای شورای نگهبان را صدا کنید و به آنها بگوئید که اصولا انتخابات را ابطال کنند. این جوری هم خودتان سنگین ترید، هم آنها، هم مردم ممکن است یادشان برود در این دو هفته چه فجایعی اتفاق افتاد.
سوم: احمدی نژاد را بفرستید برود کاراکاس و بشود مسوول واحد خدمات و انبارداری پروژه تولید مشترک تراکتور ایران و ونزوئلا و بلافاصله پس از خروج از ایران او را ممنوع الورود کنید و زن و بچه و همه باجناق هایش را بفرستید لای دست محمود و به چاوز هم بگوئید که حرکت محمود و خانواده را در یک منطقه ده کیلومتری محدود کند.
چهارم: به انصار حزب الله بگوئید کلا تا دو سال از خانه بیرون نیایند و یا در یک اردوگاه نگاه شان دارید تا چشم مردم به آنها نیفتد.
پنجم: پخش هر برنامه خبری و گزارشی و تحلیلی و سیاسی را از تلویزیون ممنوع کنید و صدا و سیما فقط حق پخش سریال، موسیقی، فوتبال، رازبقا( جز برنامه های مربوط به میمون ها)، آگهی ( بجز آگهی های چی توز) را داشته باشد.
ششم: برای مدت دو سال پلیس حق ورود به خیابان را نداشته باشد و آبدارچی نیروی انتظامی را به عنوان فرمانده کل پلیس منصوب کرده و تابلوی پلیس و نیروی انتظامی و بسیج را بکشید پائین و برادران لباس شخصی و بسیجی را هم با احداث یک خانه عفاف دارای کارت معتبر بهداشتی بفرستید سراغ کار اصلی شان.
هفتم: نماز جمعه تهران را بطور کلی تعطیل کنید و از ائمه جمعه را برای مجاورت در کربلا یا نجف به این کشور بفرستید، قبلا در این مورد با آمریکایی ها هماهنگ کنید.
هشتم: حرف زدن از منحنی، هاله، نور، چراغ قوه، کلمبیا، کریستف کلمب، سوئیس، صهیونیسم، هولوکاست، انرژی هسته ای، سفره، نفت، قله، خستگی، دشمن، سفر، شهرستان، نیویورک، قطعنامه، محمود، اسرائیل، گوجه فرنگی، سیب زمینی، صندوق و پرتقال و سایر کلماتی که اعصاب مردم را به هم می ریزد و آنها را تحریک می کند ممنوع کنید.....
علی جون!
این موارد را امشب نوشتم که تا فردا سریعا هر اقدامی می توانی بکنی، از فردا شب بقیه نامه ها را هم می نویسم که حواست باشد، اگر می خواهی جمعش کنی، درست جمع کن، نه اینکه از اینجا جمع کنی بروی صد متر آن طرف تر پهن کنی.
زت زیاد
داور نبوی
ضمنا به موجی و بروبچ هم سلام برسان، فعلا فرمایش دیگری ندارم.
رونوشت: حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی
رونوشت: آقای علی لاریجانی ریاست محترم مجلس
رونوشت: آیت الله گمشده سید محمود شاهرودی
فیلم، تهران
https://www.youtube.com/watch?v=bw9sv-gPhFw
https://www.youtube.com/watch?v=dkbtlZlpRzk